نور مهتاب مدادها را از وسط می شکستم و با مغز مداد روی همان کاغذپاره ها املای کلمات را تمرین می کردم. به خاطر کارهای سختی که انجام می دادم شب ها استخوان دردهای بدی به سراغم می آمد و زمین خیس و سرمای اتاقی که در آن می خوابیدم باعث شده بود به سینوزیت شدید دچار شوم. با عمری که پای چوپانی و قالیبافی گذاشته بودم صاحب تعدادی از گوسفندها و قالی ها شده بودم و با فروش آنها به شهر می رفتم تا نزد دکتر بروم,طولانی,ترین,جراحی,اعصاب,مشگین,موفقیت,انجام ...ادامه مطلب