3دختر در تله پسر پولدار

ساخت وبلاگ

.... قبل از تهیه این گزارش از پسر جوان 26 ساله ای پرسیدم از روابط مردان و زنان مسن در تهران چه می دانی؟ آیا بین اطرافیانت کسی هست که حمایت مالی یک زن را پذیرفته باشد؟ به سرعت پاسخ داد که خودم. شوکه شدم. سریع گفت که شوخی کرده و خندید. ...

.... ارتباط من و اشکان ادامه داشت تا اینکه با هم قرار گذاشتیم. او در جلسه اول از من خواستگاری کرد و گفت نیتش فقط ازدواج است. می گفت به دنبال دختری می گردد که به خاطر پولش با او ازدواج نکند و فقط عاشقش باشد. او طوری صحبت کرد که من اصلا به او مشکوک نشدم. دختر جوان مدتی به ارتباطش با اشکان ادامه داد غافل از اینکه خواستگارش نقشه ...

... من شبانه روز دعا می کنم که خدایا نسل جوان و نوجوان ما را دریاب. چه باید کرد؟!! من اول انقلاب خیال می کردم اسلام آمده است. هر دو جوانی را که می دیدم که دختر و پسر خوبی بودند، همانجا عقدشان می کردم. اما الآن نمی شود و این اختلافات نمی گذارد. باید به خدا پناه برد. البته وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَ جًا کسی که با خدا باشد، خدا برایش درست می کند. ...

...:پسر ثروتمند پس از طرح دوستی با دختران جوان در تلگرام، به بهانه خواستگاری آنها را به یک خانه ویلایی کشانده و نقشه تجاوز را اجرا می کرد. به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شرق، این پرونده زمانی در برابر پلیس قرار گرفت که دخترجوان در برابر آرش سیفی بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی قصه تلخ خواستگار فریبکارش را مطرح کرد و گفت که از این پسر فریبکار شکایت دارد. ...

باشد ولی در این برنامه همکار هستم و شرمنده شوم وقتی مرا استاد خطاب می کند. ولی در محیط رادیو و تلویزیون همیشه گریزان بودم که همکارم من را استاد خطاب کنند. به همین خاطر برای اینکه شرمنده شان کنم به آنها گفته ام من را پیر نکنید من همکار شما هستم و پشت یک میز و میکروفن نشسته ایم و همکار و جوان هستم. کوچویی متعلق به رادیو است؟ ...

... چهارده ماه پیش دختر جوانی به نام هانیه - 22 ساله- به اداره پلیس آگاهی استان البرز شکایت کرد که از سوی پسر جوانی به نام سعید مورد تعرض قرارگرفته است. او با چشمانی اشکبار به کارآگاهان گفت: مدتی قبل یکی از دوستانم مرا با سعید آشنا کرد که خودش را خواننده و تهیه کننده کلیپ های موسیقی معرفی می کرد. ...

که سعید مرا در خلوتگاهش زندانی کرد و بعدهم مورد تعرض قرار داد. من که حسابی ترسیده بودم به بهانه ای از آن آپارتمان گریختم و خودم را به نگهبان ساختمان رساندم و تقاضای کمک کردم. این درحالی بود که براساس گزارش پلیس، دختر جوان پس از طرح این شکایت به محل زندگی اش بازگشته و پس از چند روز به خاطر رفتار شیطانی پسر جوان، خودش را حلق آویز کرده بود.سرانجام پرونده این جنایت هولناک پس ازتحقیقات تکمیلی در دستور ...

...، اما می داند که فقط به خاطر ثروتش حاضر به ازدواج هستند. وقتی دلیل انتخابش را سؤال کردم، مدعی شد با دیدن عکس های پروفایلم متوجه شده من به هنرپیشه محبوبش که از بازیگران هالیوود است، شباهت زیادی دارم به خاطر همین من را انتخاب کرده است. دختر جوان ادامه داد: برای اینکه درستی حرف های اشکان را بررسی کنم، وقتی قرار ملاقات گذاشت پیشنهادش را قبول کردم. ...

... 32ساله، صبور، خوش مشرب؛ زن جوانی که 9سال است بر مسند قضاوت تکیه زده و در همه این سال ها پرونده های تلخ و شیرین متعددی از زیر دستش عبور کرده. مجرمان زیادی را مجازات کرده و بی گناهان بسیاری را از طناب دار نجات داده است. بارها میانجی زوج های پیر و جوان شده و از میانه بی راهه طلاق، به عقب برشان گردانده و یک بار برای همیشه، بانی صلح و صفا بین دو طایفه شده تا به جدال 9ساله شان ...

جوان دیگری به دادسرا مراجعه کرد و از پسر بی ام دبلیو سواری شکایت کرد که او را قربانی نقشه سیاه خود کرده بود. دختر جوان گفت: مدتی قبل در یکی از گروه های تلگرامی با پسر جوانی آشنا شدم. خودروی بی ام دبلیو و تیپ عالی پسر جوان که در عکس تلگرامش دیده می شد، من را به ادامه رابطه وسوسه کرد و زمانی که او پیشنهاد ازدواج داد، بدون هیچ تحقیقی این پیشنهاد را قبول کردم. ...

.... این موضوع آن قدر در خانواده ما جدی بود که من همیشه آرزو می کردم کاش من پسر می شدم تا سرنوشتم این گونه نمی شد. خلاصه روزگار ما به همین منوال می گذشت تا این که روزی مادرم مرا به کنج اتاق برد و گفت: اکبر از تو خواستگاری کرده است و باید عروس شوی! آن روزها من 13 سال بیشتر نداشتم و از ازدواج و زندگی مشترک چیزی نمی دانستم اما ...

...، شهریار وقتی دید دختر و پسرش به خاطر محبت های سارا لوس شده اند، پس از یک درگیری با همسرش تصمیم به جدایی گرفت. این زوج تنها به خاطر این دلیل عجیب و غریب هفته گذشته درخواست طلاق خود را در دادگاه خانواده مطرح کردند. مرد جوان در این باره به قاضی دادگاه گفت: 6 ماه پیش با سارا ازدواج کردم. آن زمان سه سالی می شد که از همسر اولم جدا شده بودم. یک دختر 9 ساله و یک پسر 13 ساله ...

سال قبل. کشور ما کشور نیست که اگر بود ما اینجا آواره نبودیم. بچه اول بودم و تا کلاس ششم نتونستم بیشتر درس بخونم. بعد ازدواج کردم و با دو تا بچه کوچیک اومدیم اینجا. روزی زمین و آسمان لرزیده و حال و آینده زنان کابل را در هم گره زده است. گرهی که غم و حسرت آفریده و می شود در چشم زنان کابل خشم اش را دید. اگر درس می خوندم شاید الان مجبور نبودم که خونه های مردم رو تی بکشم و تمیز کنم. ...

...: از بخت بدم مادر 4 فرزند بی نواتر از خودم هستم دو دختر و دو پسر، یکی از دخترهایم ازدواج کرده و در خانه بخت است، پسر 20 ساله ام که با ناراحتی قلبی، مشکل دید و از همه مهم تر، به دلیل فقر مالی از تحصیل بازمانده و اکنون در یکی از مغازه های مکانیکی شهر مشغول به کار است ماهی چند بار از شدت بیماری حالش بد می شود و صاحب کار وی او را به بیمارستان می برد. در خصوص فرزندانش پرسیدم، ادامه داد ...

...، اظهار کرد: در پیمایشی که در وزارت ارشاد انجام داد، خواسته های مردم از دولت مطرح شد که باید دولت این خواسته ها را مد نظر قرار دهد. وی اولین خواسته مردم از دولت را از بین بردن فقر و بیکاری دانست و تصریح کرد: الان می بینیم که جوان ها در خانواده بیکار و فقط با یارانه زندگی می کنند که این فقر باید در دولت دوازدهم از بین برود. ...

... غزاله به کارآگاهان جنایی برلین گفت: پس از جداشدن از همسرم، همراه دخترم به آلمان مهاجرت کردم و پس از مدتی در شبکه های اجتماعی با مردی به نام امین آشنا شدم و به یکدیگر علاقه مند شدیم، قصد ازدواج با یکدیگر را داشتیم تا اینکه روز حادثه امین به خانه من آمد و دخترم را در اتاقش زندانی کرد، سپس به سراغ من آمد و با چاقو نوک انگشتان، ...

... او ادامه داد: من سرویس دخترخاله ام بودم و او را روزها به دانشگاه می بردم و در این بین چند بار سیما همکلاسی دخترخاله ام را دیدم و یک دل نه صد دل عاشقش شدم، یک روز علاقه ام به سیما را به دخترخاله ام مطرح کردم و او هم با خوشحالی گفت، نگران نباش من با او صحبت می کنم، خیلی زودتر از آنچه فکرش را می کردم جلسه خواستگاری برگزار شد، دو ماه بعد زندگی مشترکمان را زیر یک سقف آغاز کردیم، ...

...، سه نفر دیگر بگویی اما زن جوان دیگری به میان صحبت های او می آید و تاکید می کند: نه واقعا به این سادگی نیست ساعت ها انتظار ویزیتی که از قبل پرداخت شده را می کشی، کسانی که بعد از تو منتظرند صدای تو و مشکلت را می شنوند و به همین دلیل من بارها مجبور شدم مشکلم را انگلیسی بگویم تا کسی متوجه نشود. ...

بزرگ...
ما را در سایت بزرگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مدیریت نیلو بلاگ big بازدید : 117 تاريخ : شنبه 21 مرداد 1396 ساعت: 15:47