پدرم مذهبی بود و من دختری..! / ارتباط با پسر همسایه آخرین اشتباهم نبود

ساخت وبلاگ

تهران نیوز ۳ ساعت پیش

... محسنی بندپی: زنان معتاد که خودشان یک آسیب جداگانه اند که هم سلامت جامعه را زیر سؤال می برند، بعد بحث مهم آن تولد فرزندان بی هویت و بدون شناسنامه است، و بحث هایی که ایجاد می شود فروش نوزاد و باندهای قاچاق اعضای بدن و این حرف هایی که هر از چند گاهی مطرح می شود و تکذیب هم می شود. ...

بیان روز ۱ ساعت پیش

.... پدر و مادرم اوایل ازدواجشان که هم زمان بوده با هجوم شوروی به افغانستان و مشکلاتی که برایشان ایجاد می شود تصمیم می گیرند شبانه به سمت ایران حرکت کنند. وقتی در ایران ساکن شدند پدرم کارگر ساده ای بودند در یک ریخته گری اما کم کم در صنعت استاد شدند و دیگر برای خودشان کار می کردند. اوضاع خانواده هفت نفره ما که جز من دو دختر و دو پسر دیگر هم داشت بد نمی گذشت. ...

تدبیر و امید ۱ ساعت پیش

.... بیمارستان خودمون تازه تأسیسه. پرستار گفت مگه ما خواب نداریم اومدین دکتر؟ خب آدم مریض می شه که می ره پیش دکتر؛ این چه حرف بی معنی بود که پرستار بهمون گفت. من هم بهش گفتم این کارها را پای شما نمی نویسن این حرف ها را پای بزرگترت، وزیرت می نویسن که نمی تونه شما رو خوب کنترل کنه. اتاق سودابه و بقیه خانواده در انتهای راهروی تنگ خانه سرد و ...

شما نیوز ۱۳۹۶/۰۹/۲۶ - ۲۰:۱۲

... بعد از ازدواج هم به همین کارها ادامه داد به طوری که آکروبات بازی در مجالس عروسی و مهمانی های بزرگ شغل او شد. با آن که ما هم سن و سال بودیم اما به دلیل نسبت فامیلی زندگی خوبی داشتیم و من همواره به خانواده همسرم احترام می گذاشتم چرا که شوهرخاله ام مرا خیلی دوست داشت اما این زندگی آرام از حدود یک سال قبل چنان به هم ریخت که گویی روی حباب بنا شده بود از آن روز به بعد ...

روزنامه قانون ۱۳۹۶/۰۹/۲۶ - ۱۶:۰۳

.... اما آیا در جامعه ما این مساله حاکم است؟! به عبارتی انتظار داریم عکس این بیت نیز در جامعه حاکم باشد گیرم پسرتو بود قاتل، از رذل پسر، پدر چه حاصل؟ چرا گناه برخی فرزندان مسئولان را به نام آن مسئول و گاه عملکرد بد و اشتباه آن فرزند را به نام پدرش می نویسیم؟ آیا این عادلانه است؟ چه تعداد از مسئولان نظام را به خاطر فرزندان شان هتک حیثیت کردیم؟ این افراد سرمایه های کشورند ...

روزنامه اصفهان زیبا ۱۳۹۶/۰۹/۲۶ - ۰۹:۳۲

.... خیلی تنها شدم. دلم می خواهد پدر و مادر اصلی ام را پیدا کنم و ببینم. سال ها پرس وجو کردم و کسی از آنها خبری نداشت. شنیده بودم که شاید مادرم در مشهد ازدواج کرده باشد. برخی گفتند که او با پسرش برای یافتن شکوفه به اهواز آمده است. دلم می خواهد پس از سال ها آنها را ببینم. پیش هر کسی که زندگی کردم از آنها سراغ خانواده ام را گرفتم. در این سال ها کسی به من حرف ...

بزرگ...
ما را در سایت بزرگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مدیریت نیلو بلاگ big بازدید : 209 تاريخ : دوشنبه 27 آذر 1396 ساعت: 15:00