گفت وگو با قربانی اسید پاشی در تبریز

ساخت وبلاگ

از این به بعد به رویت هم نگاه نمی کنم، تو که الان جلوی من به زن های دیگر زنگ می زنی، بعد از ازدواج می خواهی چه کار کنی. البته این را بهانه آوردم، چون به دلیل خلافکار بودنش او را نمی خواستم. بعدش من را برگرداند خانه؛ و بیست وهشتم اسفند ماجرا از کجا شروع شد؟ آن روز قرار بود با مادرم به بازار برویم. به مادرم گفتم من می روم پایین، بعد شما بیا. ...

...، بعد از ازدواج می خواهی چه کار کنی. البته این را بهانه آوردم، چون به دلیل خلافکار بودنش او را نمی خواستم. بعدش من را برگرداند خانه. و بیست وهشتم اسفند ماجرا از کجاشروع شد؟ آن روز قرار بود با مادرم به بازار برویم. به مادرم گفتم من می روم پایین، بعد شما بیا. وقتی رفتم پایین دیدم دم در ایستاده، گفت یک لحظه بیا کارت دارم. من هم گفتم چه کارم داری؟ مگر من نگفتم که ...

: تو فکر کردی زن برای من کم است؟ دوروبرم پر است، اما من تو را دوست دارم و می خواهم با تو باشم. من هم گفتم اصلا از این به بعد به رویت هم نگاه نمی کنم، تو که الان جلوی من به زن های دیگر زنگ می زنی، بعد از ازدواج می خواهی چه کار کنی. البته این را بهانه آوردم، چون به دلیل خلافکار بودنش او را نمی خواستم. بعدش من را برگرداند خانه؛ و بیست وهشتم اسفند ماجرا از کجا شروع شد؟ ...

...، اما من تو را دوست دارم و می خواهم با تو باشم. من هم گفتم اصلا از این به بعد به رویت هم نگاه نمی کنم، تو که الان جلوی من به زن های دیگر زنگ می زنی، بعد از ازدواج می خواهی چه کار کنی. البته این را بهانه آوردم، چون به دلیل خلافکار بودنش او را نمی خواستم. بعدش من را برگرداند خانه. و بیست وهشتم اسفند ماجرا از کجا شروع شد؟ آن روز قرار بود با مادرم ...

بزرگ...
ما را در سایت بزرگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مدیریت نیلو بلاگ big بازدید : 262 تاريخ : سه شنبه 21 فروردين 1397 ساعت: 17:06